منتظر داستان جیران مهمان ناخوانده باشید
دلم گرفته اسمون نمی تونم گریه کنم
شکنجه می شم از خودم نمی تونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها رو سینه من امده
اخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده
دلم گرفته اسمون از خودتم خسته ترم
تو روزگار بی کسی یه عمره که در به درم
حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم
من واسه اتیش زدن یه کوله بار شب را بستم
دلم گرفته اسمون یه کم منو حوصله کن
منو که از این روزگاریه خورده کمتر گله کن
منو به بازی می گیرن عقربه های ساعتم
مرگ که تقدیم می کنه لحظه لحظه لعنتم
اهای زمین یه لحطه تو نفس نزن
نچرخ تا اروم بگیره یه ادم شکسته تر
دلم گرفته اسمون از خودتم خسته ترم
تو روزگار بی کسی یه عمر که در به درم
اهای زمین یه لحظه تو نفس نزن
سلام هموطن
در استانه سالی نو
به هرکسی که سلامتی وارامشش برایتان مهم است
ما را معرفی کنید
در متفاوت ترین کانال چند رسانه ای تلگرام با محتوایی بی نظیر
متنوع وارزشمند منتظر دیدار سبزتان هستیم
https://telegram.me/media-rcs
کانال چند رسانه ای هلال احمر
کانال رسمی چند رسانه ای جمعیت هلال احمر
به نام خداوند جان ومهر
شهر مجلسی در 25کیلومتری شهرستان مبارکه در مسیر ارتباطی به سمت بروجن قرار دارد که در سال1368با اهداف اسکان کارکنان شرکت های صنعتی تاسیس شد.
وهمچنین در فاصله 65 کیلومتری کلان شهر اصفهان ومماس بر جاده اصفهان به خوزستان .
وجود امکانات وقابلیتهای فراوانی در شهر نظیر تاسیسات زیر بنایی سهولت ارتباط با مراکز جمعیتی اطراف:جاده های دسترسی مراکز اموزشی ومراکز اموزش عالی وتفریحی وفضای سبز قابل ملاحظه وتنوع فرهنگی وقومیتی مختلفی که در شهر وجود داشت وکم بودن فضای فرهنگی مناسب من را بران داشت که طبق تحقیقی که همکاری دوستان در شهر جدید مجلسی صورت گرفت فضای مناسب ومکان خوبی در اختیار جوانا ونوجوانان پیدا نشد تا بتواند نیاز فرهنگی اموزشی وعقیدتی وورزشی جوانا ونوجوان این شهر را تامین کنند .
جوانانی که ریشه واساس کشور مقدس وسرچشمه علم وهنر ورشادت وشهادت بودند الان نسل ذوم وسوم بعد از انقلاب هستند که اماج فرکانس های ماهواره وشبکه های خانمان بر انداز قرار گرفته اند وزمینه ساز مصرف مواد مخدر قرار گرفته اندچون جای را برای تفریح ونیاز فرهنگی ندارند در مسیر جذاب وفریبنده اینها قرار گرفته که اگر مسیر درست را پیدا نکنند بی شک در منجلاب فساد وتباهی می افتند وراه نجاتی بعد از ان دیگر نیست.
به فکر مکان وجایگاهی افتادم تا هم پیوندفرهنگ وقومیت شهر مجلسی را دریکجا ومسجم کنم وهم فضای دوستانه وارامی را نیز فراهم کنم مکانی را بهتر از هلال احمر وسازمان جوانان نیافتم.
هلال احمر جای بود که می توانستم تمام اهداف خود را درسایه ان برنامه ریزی کنم.از انجایی که خود در اوج جوانی با رهنمود های معلم وقت خود اقای فاتحی راه درست را پیدا کردم مکانی که همه خواسته های من دران پیدا می شد.
طی هفده سالی که قصدم فقط گذراندن یک تابستان بود وبه نحوی سپری کردن ان بود وارد جمعیت هلال احمر شدم طی تا بستان صفا وصمیمیت ویکرنگی و یکدلی ومهربانی همکاران وهمکاری انان در هر کاری که بعد ها فهمیدم از اصول واساس نامه هلال احمر است شروع به اموختن ویادگیری اموزش وکمکهای اولیه شدم انجا بود که فهمیدم اینجا لهجه لباس وفرهنگ غنی وفقیر اینجا معنا ندارد اینجا همه در یک کلام ختم می شوند انهم انسان است وسلام.
طی سالهایی که گذشت چرگه هیچ وقت فراموش نمی کنم یکرنگی وصفا وصمیمیت ومهر ومحبت دوستان در زیر باران وبرف وهوای سرد چه گرمایی را به من هدیه داد .
با نگاه پر از اشک مادری که کودکش را زیر اوار مدفون شده بود بغض خود را فرو بردم تا به او امیدواری دهم که کودکت مدفون شده ات را بچه های هلال احمر نچات می دهند .
نجات کودک ونگاه مادر که پر بود از تشکر که با خوشحالی همه همگام شد.
من را عاشق وزمین گیر خود کرد وتصمیم نهایی را برای ماندن گرفتم گرچه ان زمان پول هیچ ارزشی نداشت در قبال کارهایی که می شد .
وهر کار من ودستان من با خنده وخوشحالی همراه بود وخانواده ای هرچه اندوخته زمستانی اش بود در کف اخلاص می گذاشت وبه ما هدیه می کرد تا ما سردمان نشود وسرما نخوریم
اما برای من خیلی پر بها وارزشمند بود .
یا دعای خیر پیر مردی که گفت پسرم من چیزی ندارم از این دنیا به شما بدهم ودستم هم جایی بند نیست تا سفارشت کنم.وبا ان دست پینهه بسته وترک خوردهه از سرد وگرم روزگار روبه اسمان کرد وگفت به حق پهلوی شکسته حضرت زهرا(ع)ای خدا دست این جوانها را به قبر شش گوشه برسون خدا به همه تون خیر بوه وعاقبت به خیر بشید که سنگ بزرگی را ازپیشم برداشتید
گرچه من تنها نبودم اما قرعه بر من دیوانه خورد وبعد مدت کوتاهی خودم را در بین الحرمین دیدم.
با خود عهد کرده بودم تا انجایی که بتوان واز دستم بر بیاید محلی را در این شهر تاسیس کنم شاید مهاجرت من از شهر خودم دلیلش همین بود تا بتوانم تجربه خود را که این سالها به دست اورده بودم در اختیار جوانان این شهر قرار بدهم تا شاید دعای خیر پدر ومادری دیگری پشت وپناهم باشد
همیشه این شعر در خاطرم هست که می گفت
شکسته دلی گر دعا کند بهتر از ان که خود نشسته وعمری دعا کنی.
این بودکه تصمیم خود را با اقای ابوطالبی رییس هلال احمر مبارکه مطرح کردم وبا استقبال گرم ووصف ناشدنی ایشان مرا مصممتر کرد تا هدفم را دنبال کنم.
واگر تلاشهای وصف ناشدنی اقایان علمدار فروغی واحد امدادونجات واموزش واقای احسان جلالی دوست چندین ساله ومسول امور جوانان وهمکاری سایر دوستان نبود شاید در مراحل اولیه کار دلسرد می شدم.
بالاخره با همکاری خانم محمدی مدیریت کانون فرهنگی بهشت شهر مجلسی بالاخره کلیه کارها نتیجه گرفت ودر دهه فجر 94 همزمان با اغاز جشن های دهه فجر طبق مراسم باشگوهی کانون در دوبخش غنچه های هلال وکانون جوانان هلال در دوشاخه خواهران وبرادران با محموریت اموزش وپر کردن اوقات فراغت در تمامی سنین وبا شعار هر خانواده ایرانی یک امدادگر شروع به ثبت نام وعضو گیری نمود .
در کنار این افتتاح نمایشگاهی هم در مسجد جامع شهر برگذار شد تا برای افراد شهر موقعیت ثبت نام باشد وهم با اهداف وبرنامه های سازمان اشنا شوند
استقبال وصف ناشدنی مردم ما را براان داشت جهت راحتی وسهولت ثبت نام دومرکز دیگر را جهت ثبت نام معرفی کنیم .
مر کز اول کتابخانه شهر با مدیریت خانم قربانپور
مرکز دوم دفتر امام جمعه شهر خانم اکبری.
طبق بررسی های به عمل امده طبق پیشنهادمردم شهر واتمام امتحانات دانش اموزان شروع کلاسها وشرکت مردم شهر بدون نگرانی وازدگی خاطر به اوایل اردیبهشت ماه سال اتی موکول شد.
امیدواریم با عنایت حضرت عصر (ع) والطاف شهدای گرانقدر که همیشه شامل حال ما بود ودعای خیر پدران ومادران از این مهمسربلند بیرون بیاییم واز دوستان وهمکاران وسایر عزیزان که تمایل به همکاری دارند دعوت به همکاری می کنیم
من اله توفیق
ای قوم حج رفته کجایید
صد سال ره مسجد ومیخانه بگیری
عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری
بشنو از پیر خرابات تو این پند
هر دست که دادی به همان دست بگیری